به گزارش فارس، پایگاه خبری تحلیلی "کانتر پانچ " در مقالهای به قلم "ویلیام بلوم " با عنوان "فروپاشی دیوار برلین " با بیان اینکه طی چند هفته آینده رسانههای غربی موتور تبلیغاتی خود را روشن کرده و با تمام قوا بیستمین سالگرد فروپاشی دیوار برلین در 9 نوامبر 1989 را جشن میگیرند، نوشت: یک بار دیگر مسائل کلیشهای مربوط به دوران جنگ سرد در مورد تقابل دنیای آزاد با ظلم کمونیستی مطرح خواهند شد و داستان چگونگی و چرایی ساخت این دیوار به کرات تکرار خواهد شد.
نویسنده با زیر سؤال بردن ادعاهای رسانههای غربی مبنی بر اینکه در 1961، کمونیستهای برلین شرقی دیواری ساختند تا شهروندان تحت ظلم خود را از فرار به سوی برلین غربی و آزادی باز دارند، سعی میکند پرده از چهره حقیقت بردارد.
به گفته بلوم قبل از اینکه این دیوار ساخته شود، همه روزه هزاران نفر از آلمان شرقی برای کارکردن به آلمان غربی میرفتند و عصرها نیز به منازل خود در آلمان شرقی باز میگشتند. بنابراین آنها بر خلاف میل خود و بالاجبار در آلمان شرقی نگه داشته نشده بودند.
به اعتقاد وی دیوار به دو دلیل عمده ساخته شد: آلمان غربی با استخدام متخصصان و کارگران ماهر آلمان شرقی، ضرر و زیانهایی را به طرف شرقی تحمیل میکرد، از آنجا که این متخصصان و کارگران با پول دولت کمونیستی توانسته بودند به این درجه از مهارت دست یابند بنابراین استخدام آنها از سوی آلمان غربی باعث بوجود آمدن بحران کار و تولید در آلمان شرقی شد. برای اثبات این مدعا، نیویورک تایمز در 1963 گزارش داد: " آلمان غربی با ساخته شدن دیوار برلین از لحاظ اقتصادی بسیار متضرر شده است، چرا که 60000 کارگر و متخصصی که روزانه از برلین شرقی به برلین غربی برای کارکردن میآمدند بواسطه این دیوار دیگر امکان ارتباط با بخش غربی و فعالیت در آنجا را ندارند. " ( نیویورک تایمز، 27 ژوئن، 1963، صفحه 12)
دومین دلیل وی مربوط میشود به کارشکنیها و اقدامات تخریبی کشورهای غربی علیه آلمان شرقی به خصوص آمریکاییهایی که طی دهه 1950 میلادی، در دوران جنگ سرد در آلمان غربی حضور داشتند: تمام این فعالیتها با هدف چوب لای چرخ اقتصاد و دولت این کشور گذاشتن صورت میگرفت. سیا و سایر سازمانهای اطلاعاتی و نظامی آمریکا، گروهها و افراد فعال در آلمان شرقی و غربی را استخدام، تجهیز و تامین مالی کرده و به آنها تعلیمات لازم را میدادند تا اقداماتی در جهت انحراف افکار عمومی از تروریسم به سمت بزهکاری نوجوانان انجام دهند، یا از آنها میخواستند تا هر کاری برای سختتر شدن شرایط زندگی برای مردم آلمان شرقی و کمتر شدن حمایت آنها از دولتشان صورت دهند، و یا اینکه به هر عملی دست میزدند تا کمونیستها را نزد عموم مردم از محبوبیت بیندازند.
به نوشته این مقاله اقدامات خرابکارانه علیه آلمان شرقی از تنوع بسیاری برخوردار بوده که در ادامه نمونههایی از آن ذکر شده است: آمریکا و آژانسهای وابسته به آن از مواد منفجره، مواد محترقه، دستکاری در مدارهای برق و سایر روشها برای آسیب زدن به نیروگاهها، کشتی سازیها، کانالها، لنگرگاهها، ساختمانهای عمومی، پمپ بنزینها، حمل و نقل عمومی، پلها و غیره استفاده میکردند. آنها ریلهای قطارهای باربری را دستکاری میکردند تا کارگران به شدت آسیب ببینند، 12 واگن از قطار باربری را آتش زده و مخازن فشار هوای بقیه را نیز از کار انداختند، از اسید برای خراب کردن ماشین آلات حیاتی کارخانهها استفاده میکردند، یا شن در توربینها میریختند تا آن را از کار بیندازند، کارخانه کاشی سازی را آتش زدند، فرآیند کاری در کارخانهها را کند کردند، با سم در حدود 7000 راس از گاوهای یک دامداری را از بین بردند، به شیری که قرار بود در مدارس آلمان شرقی توزیع گردد صابون اضافه کردند، زمانیکه دستگیر شدند قصد داشتند تا مقدار زیادی سم کانتاریدین را در سیگارها قرار دهند و از این طریق رهبران آلمان شرقی را مسموم کنند، آنها برای به هم زدن جلسات سیاسی از بمبهایی که بوی بد از آنها متصاعد میشد استفاده میکردند، تلاش کردند تا از طریق فرستادن دعوتنامههای جعلی، قولهای دروغین برای دادن تخت و اتاق مجانی، و کنسل کردن این دعوتنامهها فستیوال جوانان جهان در برلین شرقی را برهم بزنند، شرکت کنندگان در این فستیوال را با مواد منفجره، و پنجر کردن لاستیکها مورد آزار و اذیت قرار میدادند، با چاپ کارتهای تقلبی که با استفاده از آنها امکان این وجود داشت تا هرکس مقدار بسیار زیادی غذا دریافت کند، باعث سردرگمی، کمبود غذا و عصبانیت شرکت کنندگان میگشتند، اطلاعیههای مالیاتی و سایر اسناد دولتی را برای افزایش ناهنجاریها در داخل صنایع و اتحادیهها جعل میکردند.... همه اینها و اقدامات دیگر از این نوع، به صورت عمدی شکل میگرفتند تا دولت آلمان شرقی را تحت فشار بگذارند.
این مقاله میافزاید: در دهه 50 میلادی، آلمان شرقی و اتحاد جماهیر شوروی مرتبا شکایتهایی را از متحدان سابق شوروی در غرب و سازمان ملل به خاطر فعالیتهای خرابکارانه و کار شکنیهایی که آنها انجام میدادند تنظیم کرده و خواستار بسته شدن نمایندگی آنها در آلمان غربی شدند، آنها معتقد بودند که این نمایندگیها مسئول کارشکنیها هستند، نام و نشانی نمایندگیها را نیز بدست آورده بودند. ولی گوش شنوایی برای این شکایتها نبود. بنابراین، به طور اجتناب ناپذیری دولتمردان آلمان شرقی با ورود افراد از غرب بسیار سختگیرانه برخورد کردند.
حتی نویسنده معتقد است که کمونیست شدن اروپای شرقی با هماهنگی غرب بوده است: فراموش نکنیم که اروپای شرقی کمونیست شد چون هیتلر، با رضایت غرب، از آن به عنوان بزرگراهی برای رسیدن به اتحاد جماهیر شوروی استفاده کرد تا بتواند بلشویسم را از بین ببرد. پس از جنگ، شوروی مسئول بستن این بزرگراه شد.
در 1999، "یو اس ای تو دی " گزارش داد: "زمانیکه دیوار برلین فرو ریخت، اهالی آلمان شرقی در آرزوی یک زندگی آزاد بودند، جاییکه کالا برای مصرف کنندگان فراوان بود و از مشکلات و سختی خبری نبود. ده سال بعد، 51 درصد از مردم اعلام داشتند که ما با کمونیسم راحتتر و راضیتر بودیم. " ( یو اسی ای تو دی، 11 اکتبر، 1999، صفحه یک).
ویلیام بلوم مقالهاش را با ضربالمثلی روسی به پایان میبرد که در آن زمان سر زبانها میچرخید: "تمام چیزهایی که کمونیستها در مورد کمونیسم میگفتند دروغ بود، ولی هر چیزی که در مورد سرمایهداری گفتند به حقیقت پیوست ".